تحقق امنیت در گرو افزایش آگاهی مردم در خصوص آسیبها و جرائم و آگاهی از نقش خودشان در پیشگیری و کنترل آسیبها و جرائم میباشد از این طریق مردم میتوانند از بسیاری خطرات و جرائم در امان مانده و با پلیس جهت برقراری امنیت همکاری کنند حتی مجرم باید پلیس را حامی خود بداند که در جهت اصلاح او گام بر میدارد
در مبحث پیشگیری در علوم انتظامی میتوان شاخهای جهت بالا بردن سطح آگاهی و دانش مردم در بحث جرائم و امنیت اجتماعی ایجاد نمود که میتواند با همکاری قسمتهایی همچون معاونتهای اجتماعی و انتظامی و درگیر نمودن ارگانهای آموزشی مانند آموزش و پرورش باشد و همانند طرح نهضت سواد آموزی طرح نهضت امنیت اجتماعی اجرا نمود البته باید طرح فراتر از حرف و جلسه باشد و تمام تلاش در انجام کار کیفی باشد نه کار کمی و آماری.
در راستای این طرح مواردی مانند:
ایجاد سایت و کتاب آموزشی برای خانواده هایی با سطح تحصیلات بالاتر و برای خانوادههای کم سواد تشکیل کلاسهای توجیهی و استفاده از مدرس و گفتگوی رو در رو
برگزاری سخنرانی توجیهی ماهانه فرمانده منطقه انتظامی برای مردم یا در سطح پایینتر روسای حوزههای کلانتری برای مردم حوزه تحت پوشش خودشان و حضور در مدارس و دعوت از اولیاء
تربیت و آموزش افرادی به عنوان رابط نیروی انتظامی و آموزش و پرورش که بتوانند برنامهها را در مدارس اجرایی کنند
در رسانه بزرگی چون صدا و سیما متاًسفانه سهم برنامههای مختل کننده امنیت اجتماعی بسیار بیشتر از سهم برنامههای نیروی انتظامی میباشد که انتظار میرود نسبت به اصلاح آن اقدام عملی صورت گیرد
و....
البته اجرای چنین طرحهایی مستلزم اصلاح همزمان الگوهای رفتاری که مردم از آنها پیروی میکنند مانند صدا و سیما ، سینما ، مجلات و... میباشد که همکاری ارگانهای مربوط به آنها را میطلبد ولیکن نیروی انتظامی به عنوان متولی امنیت جامعه باید مجدانه و بدون هیچ اغماضی پیگیر اجرایی شدن آنها باشد
با شنیدن خبرها و حوادث زیاد مانند دستگیری جریان انحرافی، اختلاس و فساد اقتصادی، مجروح شدن یک روحانی هنگام نجات یک دختر از دست دو جوان، حمله افراد شرور به یک خانواده در خمینی شهر و موارد دیگر هر کس را به فکر فرو میبرد که ریشه این حوادث در یک کشور که عقیده آحاد ملت جمهوری اسلامی ایران به معنی حکومتی مبتنی بر رأی مردم، اصول اسلام و حفظ منافع و حد و حدود کشورتحت لوای رهبر انقلاب میباشد و کنار هم بودن دو کلمه جمهوری اسلامی عقیده ما را بر عدم جدایی دین از سیاست میرساند، چیست.
مردمی که جهت ایجاد تحول و دگرگونی در حکومت و تبدیل آن از شاهنشاهی به اسلامی، از دیکتاتوری به جمهوری، از عدم استقلال به استقلال قیام کردند و به آنهم اعتقاد راسخ داشتند تا جایی که وقتی تجاوز عراق به خاک کشورشان پیش آمد باز از هیچ چیز، چه مادی چه معنوی دریغ نکردند.
این ملت همان ملت است با همان توان خودباوری و با همان عقاید به شرطی، اتفاقاتی که بعد از پایان دفاع مقدس افتاده و شاید باوربسیاری از مردم را تحت شعاع قرار داده اصلاح شود.
زیر سؤال بردن رهبری واحد و تحت امر ولایت فقیه بودن، درگیری بر سر قدرت تحت عناوین مختلف، عدم انسجام و یکپارچگی بین مدیریت، مسائل را به مشکل تبدیل کردن، بجای پرداختن به حل مسائل کشور هر روز توان و نیروی زیادی را صرف حل اختلافات نمودن و متهم کردن یکدیگر و... کار را بجایی رسانده که از پایین دست غافل ماندهایم.
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ آیه 26 سوره ص
ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند!
حوادثی اینچنین که هر روز در گوشه و کنار اتفاق میافتد و برای حکومت اسلامی چهره خوبی ندارد و نباید باشد، دلیل دارد، شاید خود مردم را به دلیل رعایت نکردن اصولی که باید رعایت کنند متهم کنیم ولیکن مردم چرا اشتباه میکنند مدیر وظیفه هدایت و مدیریت دارد یا جهت حفظ منصب خود و هدف خود هر عملی توجیه پذیر است.
اگر مدیریت مدیریتی منسجم باشد، عملش الگوی مناسب جهت مردم باشد، هدفش منافع کشور باشد و هر که از این راه تخطی نمود سریع حذف شود و اجازه تکثیر به آن داده نشود بسیاری از مسائل کنونی که با آنها درگیر هستیم حل میشود.
اگر مشکلات عمده حل شود و انسجام بعد از انقلاب بوجود بیاید همان وحدت باشد همان عقیده باشد دیگر این مسائل که آن را در بوق و کرنا کنند و تمام هیبت ما را زیر سوال ببرند بوجود نمی آید.
ایمان به اینکه ولایت فقیه فصل الخطاب است و همگی یک هدف واحد داریم که همانا جمهوری اسلامی میباشد ما را از ورطه بسیاری از مشکلات نجات خواهد بخشید.
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.
یه روز یه رشتی بود…
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
یه روز یه اصفهانی بود…
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.
یه روز یه …
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و … !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس “یه روز یه … بود” را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به “جوک ها ” و “طعنه ها” و “تمسخرها” سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی
وقتی قرار است که طرحی یا هدفی اجرایی گردد باید همه جوانب آن در نظر گرفته شود، مسأله ای که این روزها به عنوان تب جامعه می توان از آن یاد کرد، مسأله اجرایی شدن طرح امنیت اجتماعی با رویکرد برخورد با بدحجابی و بی حجابی می باشد، اما در این رویکرد سه مسأله بسیار حائز اهمیت است و جای تأمل دارد.
اولین مسأله، مسأله حجاب مردان است! قرآن در آیه سی و یکم سوره مبارکه نور می فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»؛ به مردان با ایمان بگو دیده، فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است، زیرا خدا به آنچه مىکنند، آگاه است.
همان طور که ملاحظه می کنید در این آیه شریفه خداوند نخستین خطاب خود را درباره رعایت حجاب به مردان داشته است تا با کنترل نگاه خود، راه تشویق و تهییج بانوان برای عرضه خود در جامعه را ببندند.
ولی چیزی که در جامعه امروز ما به عنوان یک کشور شیعه جای تأمل و تفکر دارد این است که چرا آنقدر که به بانوان تذکر داده می شود و بی حجابی و بد حجابی آنان مورد نقد و بررسی قرار می گیرد هیچ گاه نوک پیکان به طرف مردان برگردانده نمی شود؟
چرا هیچ وقت و هیچ کس انگشت اشاره را به روی غیرت نم دیده مردان امروزی نمی گرداند؟
آیا غیر از این است که وقتی مرد غیرتی هر چند به اندازه نیم نگاهی بر زن و دختر خود داشته باشد، به حکم فطرت زن، جوابی غیر از حیاء نمی گیرد؟
آیا وقت آن نرسیده که از لاک تعصبات دینی و مذهبی خود بیرون بیاییم و کمی به موضوع بی بند و باری در جامعه با چهار چوب فکری بازتری نگاه کنیم؟
هر چند که خوشبختانه بعد از گذشت سی سال از انقلاب بالاخره مسئولان فرهنگی در طرح جدید امنیت اجتماعی کمی تا قسمتی به این موضوع پرداخته و مردان را نیز به شمار آورده اند و موضوع حجاب، لباس و وضع ظاهری آنان را نیز مورد بررسی و تذکر قرار داده اند ولی باز جای تأمل دارد.
مسأله دیگری که پرداختن به آن خالی از لطف نیست مسأله دین گریزی جوانان ایران به عنوان جوانان یک کشور شیعی و دین باوری جوانان کشورهای خارجی به عنوان جوانان کشورهای نامسلمان می باشد؛ وارد شدن در این باب و بررسی مشکلات و مسائل و چالش های آن از شاهنامه فردوسی نیز بزرگ تر و مفصل تر خواهد شد ولی با طرح چند سوال ذهن مخاطبین را به فکر فرو می بریم شاید که این سوالات فتح بابی باشد برای بررسی مشکلات این امر!
فکر می کنید مشکل از کجا آب می خورد؟
مسئولیت دین گریزی جوانان امروز بر عهده چه کسانی است؟ آیا برعهده خود جوانان است؟ یا بر عهده خانواده های آنان؟
آیا فکر نمی کنید کمی از مشکلات و مسئولیت ها بر می گردد به مبلغان دین؟ آیا فکر نمی کنید در ارائه دین و اسلام دچار چالش های فراوانی می باشیم؟
آیا بر این اعتقاد نیستید که شاید بهتر بود قبل از اینکه به طرح امنیت اجتماعی با شدت و حدت می پرداختیم اندکی فکر می کردیم برای اینکه بدانیم چرا جوانانمان دین گریز شده اند؟
یکی از مثال های بسیار روشنی که می توان در این قضیه زد هر چند که پیش پا افتاده به نظر می رسد این است که کافی است شما برای خرید لباسی به لباس فروشی های شهر خود پا بگذارید، چیزی که در وهله اول توجه شما را به خود جلب می کند این است که اولین شاکیان امر در خرید لباس جوانان مذهبی و مقیدی هستند که به هر لباس فروشی که سر می زنند لباس دلخواه خود را نمی توانند بیابند! فکر می کنید این قضیه نشان چیست؟
می دانید نشان چیست؟ نشانه این است که مثلا در اصفهان به عنوان یک کلان شهر شاید تک و توک مغازه ای را بتوان پیدا کرد که لباس استاندارد و در عین حال مناسب داشته باشد.
شما به عنوان یک مخاطب با بصیرت آیا فکر می کنید وقتی به هر مغازه ای سر می زنید تا لباس دلخواهتان را بیابید و در نهایت به هیچ نتیجه ای نمی رسید آیا می شود به جوانانی که در قید مذهب نیستند خرده گرفت و به طرح امنیت اجتماعی امیدوار بود؟ یا اینکه اینگونه طرح ها تنها راهی می شود برای دین گریزی بیشتر افراد؟
مقصود از این نوشتار زیر سوال بردن دین و مذهب و برخورد با بدحجابی و بی حجابی نیست بلکه تنها هشداری است برای آنان که دلسوز انقلابند و خواهان پیشرفت آن در تمام جوانب، چرا که بعضی از قوانین و مقررات نه تنها کمکی به پیشرفت اسلام نمی کند بلکه باعث دین گریزی بیشتر افراد یک جامعه خواهد شد.
به عنوان نمونه مجلس شورای اسلامی چند سال پیش طرحی با مضمون چادر ملی و پوشش ملی را در دستور کار خود قرار گرفت و بعد از اینکه یک چادری به عنوان چادر ملی وارد جامعه گردید انگار که تمام مسائل حل شده باشد دیگر همه چیز از خاطر مسئولان فرهنگی ما رفت که اصلا قصد و هدفشان از ایجاد این طرح چه بود؟
مسأله دیگر حجاب بانوان می باشد که بعد از سفارش مردان به رعایت حجاب و نگاه خود به زنان نیز خداوند می گوید: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ...»؛ و به زنان با ایمان بگو، دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند.
این امر واقعیت است که زنان تا هنگامی که شرایط را برای مردان فراهم نکنند و خود را از عرضه شدن به نامحرم دور کنند، از تعرض در امان خواهند بود، البته اینها همه مسائلی است که در حالت تئوریک گفته می شود ولی واقعیت این است که تا وقتی شرایط کلی برای پوشش مناسب و اسلامی در سطح جامعه فراهم نگردد اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت و شاید بدتر از این هم خواهد شد.
مطلب برگرفته از سایت راسخون
کارشناسان صدا و سیما کیستند؟ دلیل استفاده کارشناس که معمولاً اسامی آنها در تیتر پایانی برنامهها موجود میباشد چیست؟
آیا همان اشتباهی که کارشناسان ما مثلاً در بحث نظارت ساختمان انجام میدهند و صرف وجود اسمشان و دریافت مبلغی هر آنچه انجام شود را تأیید مینمایند و ثمرهاش را میبینیم کارشناس فرهنگی میتواند انجام دهد. در مباحث فرهنگی چنین اشتباهی در برخی موارد تبعات جبران ناپذیری دارد که شاید تا نسلها بعد اثرات آن در یک جامعه باقی بماند و برای یک اشتباه فرهنگی باید هزینه بسیار سنگینی را پرداخت.
در بحث نظامی و در میدان جنگ میگویند اولین اشتباه میتواند آخرین اشتباه باشد آیا این گفته در جنگ فرهنگی و تهاجمی که دشمن آغاز نموده و تمام توان خود را به کار میبرد و همه نقطه ضعفهای ما را ردیابی میکند مصداق دارد.
آیا یک کارشناس نظامی میتواند کوتاهی کند یا میتوان یک کارشناس ناکارآمد را به کار گرفت یا کسی را با غیر این تخصص به کار گمارد پس چرا در زمینه فرهنگی چنین عمل میشود.
وقتی بحث تهاجم دشمن پیش میآید باید تمام توان را جهت دفاع به کار گرفت. برنامه ریزی مناسب، مدیریت کارآمد، انجام هزینهها در مسیر درست، بهکارگیری نیروهای توانمند و مقید لازمه چنین کاری است و نقص یکی نقص همه است.
چرا در صدا وسیمای ما این اتفاق نمیافتد. هر آنچه که میبینیم اکثر نمونههای کپی گرفته از فیلمها و سریالهای غربی با تمام ضعفهای آن میباشد و آنچه غرب تولید میکند جهت سیطره بر فرهنگ ما میباشدیعنی میتوان گفت داریم هیزم به آتش دشمن میریزیم.
آیا در یک کار فرهنگی تمام گفت و شنودهای کارشناسی و برنامههای میزگرد باید در حد حرف بماند و در جایی دیگر و در عمل دقیقاً بر عکس آن عمل شود.
آیا میتوان از روابط بر اساس اصول اسلام گفت و در صحنههای فیلم مدل غربی آن را نشان داد. بر ضد مادیگرایی حرف زد و در سریالها تمام خوشبختی و پیشرفت را در خانههای بالای شهر نشان داد با آن دکور منازل و وضع روابط و... و در هر چه سریال داریم تمام ملزومات اضافی کنونی در زندگی ایرانی مانند دکورهای سبک غربی، مبلمان، وسائل آرایش و بسیاری چیزهای دیگر نشان داده شود و آن زندگی در محیطهای ساده به دور از تجملات فراموش شود. انسانهای شاد را با مدل غربی نشان داد و انسانهای ناامید و افسرده را با مدل اسلامی معرفی نمود.
.
در ادامه موارد زیر را به عنوان نمونه ذکر میکنم:
در سریال ساختمان پزشکان روابط بسیار آزاد نامحرمان نادیده گرفته شده است. در یک محیط بسته یک خانم جوان منشی بسیار راحت با مردهای بیگانه اطراف خود ارتباط لفظی و عاطفی برقرار میکند حال آنکه سرمشق ما باید رفتار فاطمه زهرا (ع) باشد.
در جایی دیگر یک زن که بیمار بیمارستان روانی بوده است و چادر به سر دارد با یک چماق بر سر یک پزشک میکوبد.
در شبکهای دیگر در برنامه هشت بهشت مجری اصرار دارد تا به هر طریقی مبل موجود در دکور برنامه و سازنده آن را معرفی نماید تا جایی که وجود مهمان برنامه تحت شعاع این تبلیغ قرار میگیرد. آیا کار فرهنگی ما تبلیغ مبل است یا تبلیغ این که ملزومات غیر ضروری را از زندگی خود حذف کنیم و آن را برای اهل خودش بگذاریم یا در رسانه ملی همه را تشویق به آن بکنیم.
در شبکهای حول محور مسائل تربیتی و در مورد حجاب وغیرت صحبت میشود و در همان زمان در شبکهای دیگر به صورت عملی در سریالی تمامی این مسائل زیر سؤال برده میشود و بر عکس آن نشان داده میشود.
.
سازنده و کارشناس فیلم نامهای برای خدا و بسیاری از سریالها و فیلم های خوب دیگر، چه کسانی هستند، چرا میدان این کارزار فرهنگی- که دشمن با تمام توان تهاجم فرهنگی را از ترس استیلای فرهنگ اسلامی در سرزمینش- آغاز کرده است به دست چنین کسانی نیست.
مگر ما بر طبق اصولی که اسلام دارد و آن خط مشی که بنیانگذار جمهوری اسلامی در صحیفه و در وصیتنامه دارد عمل نمیکنیم.
بهتر است برخی کارشناسان که بر تولید برنامهها ناظر هستند با مراجعه به این منابع اصول کار خود را با آن مطابقت داده و نسبت به اصلاح روش خویش اقدام نمایند
.
« صحیفه امام، جلد سه، فرهنگ، مبدأ خوشبختیها و بدبختیها. ..... صفحه : سیصد و شش
فرهنگْ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهاى ملت است. اگر فرهنگْ ناصالح شد، این جوانهایى که تربیت مىشوند به این تربیتهاى فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد مىکنند. فرهنگ استعمارى، جوان استعمارى تحویل مملکت مىدهد. فرهنگى که با نقشه دیگران درست مىشود و اجانب براى ما نقشه کشى مىکنند و با صورت فرهنگ مىخواهند تحویل جامعه ما بدهند، این فرهنگْ فرهنگ استعمارى و انگلى است. و این فرهنگ از همه چیزها، حتى از این اسلحه این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت مىشکند، و حالا هم شکسته، اما وقتى فرهنگ فاسد شد، جوانهاى ما که زیربناى تأسیس همه چیز هستند از دست ما مىروند و انگل بار مىآیند، غربزده بار مىآیند.
اینها را از همان اول، از همان کلاسهاى اول، توى ذهنهایشان هى مطالبى مىکنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگْ فرهنگ صحیح باشد جوانهاى ما صحیح بار مىآیند. اگر فرهنگْ فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهى باشد، فرهنگى باشد که براى منفعت اهل ملت، براى منفعت مسلمین باشد، این افرادى که مىبینید که الآن سر کار هستند، اینها از آنها بیرون نمىآمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعمارى است، فرهنگ ما در دست صُلَحا نیست، صالح ادارهاش نمىکند ..»